از شهریور ۱۳۷۳ آموزش تمبک به شیوهی رایج که معمولا بر اساس دستورهای تمبک رایج بود را کنار گذاشتم و از همان جلسهی نخستِ کلاس، شروع به آموزش تمبک همراه با تصنیفهای قدیمی (قاجاری) کردم. از چندی پیشتر بنا به علاقهام به گردآوریِ این تصنیفها پرداخته بودم. در طول یک دورهی دوازده ساله در موسیقی قاجار به عنوان دورهای که این سنت در آن جاری بوده غوطهور شدم. در این مدت تنها موسیقی که شنیدم صفحات گرامافون دورهی قاجار بود.
اقدامم به تدریج با استقبال مواجه شد و هر چه گذشت، با دیدن نتایج مثبت این شیوهی آموزشی، قدمها را در این راه استوارتر برداشتم. اکنون به این باورم که این روش توانسته خلائی را در آموزش موسیقی ایرانی به ویژه در مقولهی قطعات موزون آن پر کند. البته که تایید این ادعا به عهدهی زمان و به دست اهل فن خواهد بود. نسلی از موسیقیدانان جوان امروز با این شیوه آشنا شدند که بسیاریشان حرفهی موسیقی را پیش گرفتهاند، گواهان نخست این ادعا آنها هستند.
مانند هر معلمی دوست داشتم دستور آموزشی بر اساس شیوهی شخصیِ خودم داشته باشم. اما تصمیمم کار را سخت کرد. در پشت سر من تجربههای افزودهی زیادی نبود. اکنون زمان آن برای من فرا رسیده است. تمامی روایتهایم از تصنیفهای قاجاری را از ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ تا بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۰ به صورت ویدئویی یکبار با همراهیِ تمبک و یکبار هم با دایره ضبط کردم. این مجموعه در قالب یک متد آموزشیِ تمبک به زودی منتشر خواهد شد.
روایتِ یک تصنیف قدیمی به چه معنی است؟
پژوهشهای من در این سی و اندی سال روی اجراهای این تصنیفها از نخستین ضبطهای دورهی قاجار به سال ۱۲۸۴ خورشیدی به بعد یک نکته را روشن ساخت و آن اینکه هر اجراکنندهای به ذوق و سلیقهی خودش در کلام، آهنگ و گاهی حتی در فرم و ترکیب وزنی آن دست میبرد. اما این دستبرد به قدری است که شنونده در شناخت تصنیف به خطا نمیافتد. با این فرض اندازهی دخالت و تغییرها (به جز چند مورد استثنا) هیچ وقت بیشتر از بیست تا سی درصد نیست. این رویکرد به ویژه در خودِ دورهی قاجار یک سنت در اجرای این تصنیفها بوده است.
ویژگی روایت من از این تصنیفها چیست؟
بیشترین توجه و تمرکزِ من در ساماندهی به فرم و ورودهای ریتمیک این تصنیفها بوده است. کلام و ملُدی در درجهی بعدیِ اهمیت قرار داشتهاند. در نخستین اجراها یعنی در صفحات گرامافونِ دورهی قاجار بسیاری از این تصنیفها به صورت کامل اجرا نشدهاند. این اتفاق بیشتر به دلیل محدودیت زمانی (در حدود سه دقیقه بر روی هر صفحه) اتفاق افتاده است. به همین دلیل گاهی فرم تصنیفها نیاز به بازسازی دارد.
ورودهای ریتمیک در اجراهای ضبطهای نخستین و به ویژه در آثار استادان بزرگ، خود یک الگو و مرجعِ دقیق و اساسی از آنهاست که در اجراهای دورههای بعدی دچار آشفتگی شده و همینگونه هم به دست ما رسیده است. از نظر عملی این مهمترین حقیقتی است که برای اجرای تصنیفها باید در نظر گرفته شود. رپرتوار موسیقی قاجار عمدتا آوازی است و چند قطعهی متریک به نام رنگ در انتهای هر ردیفِ یک دستگاهِ آن، حاویِ حجم بسیار اندکی از موسیقی متریکِ بدون کلامْ نسبت به بخش غیر متریک و اصطلاحا آوازیِ آن است. از این رو این تصنیفها در واقع تنها نمایندهی قطعات متریکِ باکلامِ ساختهشده در این موسیقی هستند. هر گونه بیتفاوتی یا خطای متریک - ریتمیک در اجرای آنها رمقشان را به کلی خواهد گرفت. من در راهی که آمدهام بیشترین زمان و توجه ممکن را برای درک، تحلیل و احیانا دستبرد در این بخش صرف کردهام.
کلمات و ملُدیها از چند منظر بازنگری شدهاند. برای تصنیفهای ناکامل نیاز به افزودن بخشهایی با در نظر گرفتن فرم، وجود دارد. گاهی کلامی در منبعی برای تصنیفی پیدا میشود اما ملُدیاش در دست نیست و گاهی هم برعکس. این حقیقت هم باید در نظر گرفته شود که گاهی کلمات تصنیفها امروزه به دلایلی پذیرفتنی نیستند و مجبور به تغییرشان هستیم. بخش کلام تصنیفهای قاجاری طبق سنتهای قدیمیترِ آهنگسازی از دو قسمت شعر و ترنم تشکیل شده است. ترنمهای قاجاری با دورههای قبلی تفاوتهایی دارند و به شعر نزدیکتر شدهاند اما کارکرد موسیقاییشان همانند اسلافشان است. در این بخش نیز بازنگریهایی انجام شده است.
روشمندی و اسلوب من چه بوده است؟
الگوی من در این راه بیش از هر چیز، روایتها و روشِ روایتگریِ عبدالله دوامی است. روایتگران چندی از تصنیفهای قاجاری هستند که قابل ملاحظهاند. جای رضاقلی خان نوروزی در این میان با ضبط بیشترین تعدادِ تصنیفهای قاجاری در سال ۱۲۸۸ در لندن ویژه است. این اجراها در تاریخ این موسیقی تنها آثار باقیمانده از رضاقلی خان هستند. از دیگر روایتگران نیز کم و بیش همین مقدار اطلاعات در دست است. یعنی در برههای از زمان یک یا چند تصنیف از آنها ثبت شده است. با کنار هم گذاشتنِ اجراهای مختلفِ یک تصنیف در این آثار و ترکیب نقاط قوت هر یک میتوانیم به یک نسخهی غنیتر از آن تصنیف دست بیابیم.
اما عبدالله دوامی چند ویژگی دارد که نقش او را در این زمینه از دیگران برتر میسازد. نخست اینکه او از معدود موسیقیدانان دورهی قاجار بوده که به شکلی ویژه به تصنیفها و گردآوری آنها علاقه و به منابع دست اول آنها هم دسترسی داشته است. همچنین مشخص است که تا حد ممکن از روایتهای ثبت شدهی دیگران، مثل صفحههای رضاقلی خان نیز غافل نبوده و از طرفی او به اصطلاحِ دورهی قاجار، ”ضربگیر“ نیز بوده، یعنی با نواختنِ تمبک، تصنیفهایش را همراهی میکرده است. از همه مهمتر اما اینکه او پس از نخستین ضبطهایش، در یک بازهی زمانیِ طولانی یعنی در حدود هفتاد سال پس از آن، به روایت این تصنیفها ادامه داده و خوشبختانه نمونههای بسیاری از آنها در طول این دوران، امروزه در دست است. بنابراین دوامی به عنوان یک متخصص جامعالاطراف در این زمینه، در مورد چگونگیِ سنت روایت تصنیفها نیز یک مسیر و راه را نیز ترسیم کرده است. به جرأت میتوان گفت بدون کوششهای دوامی مجموعهی تصنیفهای قاجاری غنای اکنون را نمیداشت. من کوشیدهام با تأثیر از روشمندی او و نیز با درک و تحلیل و ذوق شخصیام در دنبالهی همین خط سیر قدم بردارم.
(مباحثی که به صورت خلاصه در اینجا و پیشتر در دفترچهی سیدی تصنیفهای عارف قزوینی نوشتهام، در نسخهای کامل و مستدل با نمونههای فراوان، همراه با مجموعهی این تصنیفها منتشر خواهد شد. همچنین برای اطلاع بیشتر دربارهی عبدالله دوامی نگاه کنید به مقالهی "دوامی، عبدالله" در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی )
|